وقتی یه حرفی میزنی که به نظر خودت خیلی خنده دار نیست ولی دور و بریات یهو منفجر میشن از خنده چه کیفی داره؟؟؟؟؟ =)
.
اصن آدم خر کیف میشه...
دقت کردین تو این فیلما وقتی طرف فشارش میفته با ی ته استکان آب ردبف میشه ؟؟؟؟
حالا اگه تو خونه ما کسی فشارش بیفته با ی بشکه 220 لیتری شربت و ی گونی قرص و ی کامیون غذا روبرا نمیشه ...
دقت کردين وقتي آدم لم ميده دقيقا همون موقع يه چيزي ميخواد که اونور خونه س ؟
تا حالا دقت کردین تو کل کل های ایرانی ها ، همیشه همه برای خودشون متاسفند !؟
این قلمچیو این جور چیزا فقط سوسول بازیه پولتونو میریزید تو جوب
یک مهندس رفت کلانترى تا براى همسر گم شده اش فرم پر کنه !
مهندس : زنم رفته خرید ولى هنوز برنگشته خونه !
پلیس : قدش چقدره ؟
مهندس : تا حالا دقت نکردم !
پلیس : لاغره ؟ چاقه ؟
مهندس : یک کم شاید لاغر یا چاق !؟
پلیس : رنگ چشمهاش ؟
مهندس : دقیقاً نمی دونم !؟
پلیس : رنگ موهاش ؟
مهندس : والا هى رنگ می کنه !!
پلیس : چى پوشیده بود ؟
مهندس : پیراهن !؟ …یا مانتو !؟ … نمی دونم !!
پلیس : با ماشین رفته بود ؟
مهندس : بله
پلیس : اسم ، رنگ و شماره ماشین ؟
مهندس : یک AUDI مشکى A8 . با موتور V6, حجم 3000 سوپرشارژ با333 اسب بخار قدرت و دور موتور و تیپ ترونیک
هشت سرعته اتوماتیک با قابلیت تبدیل به مد دستى و تمام چراغهاش فول LED با دیود هاى تنظیم نور براى تمام
فانکشنهاش و……یک خراش خیلى کوچولو هم روى در جلویى سمت شاگرد…
(مهندس به اینجا که رسید زد زیر گریه !!…)
پلیس :(متاثر!!)…: گریه نکنید !
ما ماشینتون رو براتون پیدا می کنیم !!!
سوار شدن ماشین در آبادان
سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.
زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.
دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .
هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟
زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛
چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند .پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
پیرمرد با تعجب پرسید:منظورتان کدام پسرهاست ؟من که اینجا فقط یک پسر می بینم.
x را بیابید
سلامتی کسی که نیم ساعت پشت درتوالت منتظر بود و از دل درد داشت میترکید ولی به خاطر اینکه رفیقش اول بره توالت...... رید به خودش!!!!!!!!!!!
نخند، مردونگی رو یادبگیر
رفتم عابربانک نوشت زبان خود را وارد کنید... به هزار زحمت تونستم از اونجا که کارت رو وارد میکنن زبونم رو داخل کنم!! زبونم رو برق گرفت... خواستم بگم رفقا گول این حرفهارو نخورید... دروغه
انقد بدم میاد وقتی از خواب پامیشم به جای صبحانه، نهار میزارن جلوم
شما برو در هرخونه ای که میخوای بزن پرسیدن کیه بگو منم
اگه دوباره پرسیدن بگو منم بابا منم ، حتماً باز میکنن
همیشه “مغز” عضو پرکار بدنه تا اینکه سر جلسه امتحان جاشو با “روده بزرگ” عوض می کنه !
یعنی قدرتی که یه جنس مونث در به فنا دادن یه رابطه بین دو یا چند مذکر داره
M16 نداره
اینم نقاشی حمید 28 ساله از تهران
گودزیلامون اومده ادای نقی رو دربیاره بجای اینکه بگه فدایی داری داداش گفته :دادایی داری داداش.
منومادرگرامی داشتیم کابینتارو گاز میزدیم...
دﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ
.
ﻧﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺭﺧشد