"پسر گلم یه دقیقه میای کارت دارم"
"پسرم خدا خیرت بده یه دقیقه بیا !"
"چه دختر نازی دارم من ، مامان جان بیا یه دقیقه !"
و . . .
با توجه به نزدیک شدن به روزهای پایانی سال و با توجه به خطر
جدی خونه تکونی !
در صورت شنیدن هر کدام از این الفاظ توسط مادرتان سریعا محل را ترک نموده
( حتی شده از پنجره بپرین پایین )
و ترجیحا تا 1 هفته به محل مذکور مراجعه نفرمایید !
لطفا ابن اخطار را جدی بگیرید !
یکی جدی نگرفت تا الان 3 تا فرش شسته...
یه توپ دارم قلقلیه
.
.
.
هم سن و سالای تو اورانیوم غنی می کردند
حالا تو اومدی پایین ببینی رنگ توپ چه رنگیه؟
دوسنتن رنگ توپ کار درستی است؟
حالا مثلا من بگم سرخ و سفید و آبیه کاری درست میشه؟
به خودت بیا
رفتم کلانتری میگم گوشیم گم شده
میگه کجا گم شده
میگم پارک
میگه چرا رفته بودی پارک؟اصلا با کی رفته بودی؟گروهبان اسدی ببرش بازداشتگاه
میدونید چرا سوسکا وقتی میرند مدرسه کفش نمی پوشند؟
.
.
.
.
با این قدت اومدی ببینی چرا؟
سوسک مدرسه میره؟
سوسک کفش می پوشه؟
مگه موقع های دیگه می پویشید که موقع مدرسه نمی پوشه؟
یه کم فسفر بخور مغزت باز شه
اینا که از دماغ فیل افتادند...قبلا تو دماغ فیل چیکار میکردند؟
تو میوه فروشی دیدم نوشته بود شلیل مجلسی
مگه ما شلیل اسپورتم داریم؟
هیچ وقت نفهمیدم چرا آدم زیر پتو احساس امنیت میکنه
مثلا گیریم یه قاتل اومد تو خونتون
میگه وای نه اه لعنتی پتو داره نمیشه
استاد ... صدامو داری ......
به احترامت هیچوقت حتی من ....
نداشتم به عمت کاری...
انداختیم، با این که میدونستی...
ترم آخرم و تو این ترم نیس اون حسی
که تو ترم اول بود و هست...
شاید از اولشم من بودم که
نباید برمیداشتم با تو درس..
رو همه حضوری هام ، بستی چطور چشاتو ؟
هیس هیچی نگو فقط ببر صداتو!
ببین چه دپرسم! ببین چه بی حسم!
مجموعه کل واحدام به ۴۰ هم نمیرسن!
همیشه از سال اول ابتدایی تا سال آخر دبیرستان ،
یه نفر هست که سر هر امتحانی میپرسه:
“با خودکار یا با مداد؟”
ینی اینجور آدما آرپیچی هم کمشونه !
در گذشت پدر مستضعفین و فقرا و انسان با فرهنگ و فهیخته عمو شکیب بر شما سوس توله ها تسلیت باد.
mi to
سخت است میان هق هق شبانه ات یهو هایپر استار بهت اس بده :
هویج کیلویی ۱۵۰۰
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﻤﯿـــــــــﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗِﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫـــــــــﺪﺍﻓﺘﺎﺩ ..
ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــــــــﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸـــــــــﻮﺩ . ،
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒـــــــــﺎﺭﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸـــــــــﻮﺩ، ﻧﻪ ﺗـــــــــﻪِ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘـــــــــﻪ ﻣﯿﺸـــــــــﻮﺩ .
ﻭَ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾـــــــــﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍِﺳﻤﻢ ﻧﻮِﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸـــــــــﻮﺩ ..
ﺗﻨـــــــــﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪ ﻣیشَــــــــﻮﺩ .
ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨـــــــــﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﺸـــــــــﻮﻧﺪ،
ﻋﺸﻘــــــــــــــــﻢ ﺑﻌـــــــــﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾـــــــــﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮشی ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺒـــــــــﺮﺩ،
ﻭَ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌـــــــــﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗـــــــــﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥِ ﻏﺬﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪِﻫﺎﯾﺸـــــــــﺎﻥﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸـــــــــﻮﺩ . .
ﻭ ﻣﻦ ﺗﻨـــــــــﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﮑﻨـــــــــﻢ،
ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼِ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾـــــــﺪ . ﻭَ ﺍﺷﮏِ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾـــــــــﺰﺩ ،
دیگر ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ!
صــبح رفتــم ســر کــوچه سطـل آشـغـالـو خـالی کنـم
چشمــم خــورد به یه صــحنـه ی دردنــاک
بغضــم گـرفت...
خیلی نامردی مامان
موز میخورید به من نمیگید؟؟؟
ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ
18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﺎﺩﺭ: ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﭘﺴﺮ 17ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ
ﺑﯿﻤﺎﺭی قلبی ﺩﺍﺭﻩ . ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻡ
ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ . ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ
ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ
ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ....
ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ
ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ،ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ! ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ ﻋﺸﻘﺶ
ﻧﯿﺴﺖ
رده بندیIQ:
دختر
نابغه
تیزهوش
باهوش
معمولی
تنبل
اوشکول
اسکل
پسر
داشتم بدو بدو از پله ها پایین می رفتم که تو پاگرد پله دیدم دختر همسایه داره زور میزنه چمدون گنده رو ببره پایین. گفتم: کمک می خوای؟ گفت: ممنون
چمدونو بلند کردم، زاییدم! 70 کیلو بود!کم نیاوردم مثل قاطر دویدم 4 طبقه رو اومدم پایین! دیدم هنوز بالای پله هاست و از لای نرده ها داره بهت زده نگاه میکنه. گفتم می خوای ببرم بیرون؟
گفت راستش داشتم میبردم بالا